چهارشنبه ۲۶ شهریور ۰۴

معرفي سريال «صد» (جيسون روتنبرگ، ۲۰۱۴-۲۰۲۰) | آخرش خيلي نزديكه!

 

 اگر موشك‌هاي اتمي شليك شوند، سرنوشتِ انسان چه خواهد شد؟ كسي كه اولين موشك را شليك كند، نابودي نوع بشر را امضا كرده است و به سختي مي‌توان، زمين را بعد از آن تصور كرد. اما سريال صد (The 100) تلاش مي‌كند سرنوشت بشريت بعد از بحران اتمي در جهان و غير قابل سكونت شدن زمين را در هفت فصل روايت كند. بعد از پخش نخستين فصل اين مجموعه، تا سال ۲۰۲۰، شش فصل ديگر ساخته و پخش شد و به گمانم همين كافيست تا به ميزان محبوبيت آن در ميان تماشاگران پي ببريم. در موفقيت اين سريال علمي-تخيلي كه لاجرم از گرايشات سياسي خاصي نيز پيروي ميكند، پاي نتفليكس در ميان است و اصلا جاي تعجب ندارد، زيرا هرجا سخن از سريال است، نتفليكس مي‌درخشد.

امتياز ۷/۶ از آي‌ام‌دي‌بي را كنار رضايت ۹۳ درصد منتقدان راتن توميتوز بگذاريم و ماجراي نابودي انسان و جهان پساآخرالزماني را نيز به اين موارد اضافه كنيم تا مجاب شويم كه نبايد تماشاي سريال صد را از دست دهيم. اين قصۀ پركشش و مهيج كه نيمي در زمين و نيمي در آسمان مي گذرد، به طور ميانگين ۱/۵ ميليون تماشاچي در هر فصل خود داشته است. انتظار هواداران اين مجموعه را در سال ۲۰۲۰ به پايان رسيد و فصل هفتم آن، به عنوان آخرين فصل به نمايش درآمد. آكاس

خلاصه داستان

۹۷ سال بعد از جنگ اتمي در زمين و غيرقابل سكونت شدن آن به خاطر گسترش تشعشعات راديواكتيو، انسان‌هايي كه توانسته‌اند براي نجات خود، به فضا بروند، ۱۰۰ نفر از جوانان زنداني خود را به زمين مي‌فرستند تا از طريق آنها متوجه شوند كه شرايط زمين براي ادامۀ زندگي، رو به راه شده است يا نه. كلارك، دختر جواني است كه با دانش و توانايي‌هاي خود تلاش مي‌كند جان دوستانش را نجات دهد. در فصل‌هاي ابتدايي، ماجراي جنگ با ساكنان زمين كه توانسته‌اند زنده بمانند روايت مي‌شود و تا فصل هفتم، كلارك، همواره مجبور است انتخاب‌هايي كند تا از مردمش محافظت كند. انتخاب‌هايي كه شايد از زاويه‌اي ديگر جنايت باشد و او تا انتها، از عواقب آنها رهايي ندارد. در اين هفت فصل، زمين چندين بار، توسط اتفاقات مختلف، تا مرزهاي نابودي پيش مي‌رود تا زماني كه ديگر امكان سكونت‌اش را براي هميشه از دست مي‌دهد. اما آنچه سرانجام در صد اتفاق مي‌افتد، اصلا قابل پيش بيني نيست.

فيلمنامۀ پرُ‌كشش

صد سريال فوق‌العاده‌اي نيست، اما در بسياري موارد، حرف‌هايي براي گفتن دارد. طراحي صحنۀ فيلم تقريبا بدون اشكال است و به خوبي مي‌تواند فضاي زمين پساآخرالزماني را تصوير كند. طراحي لباس و موسيقي هم به كمك صحنه‌آرايي مي آيند و حالا زمان آن است كه شخصيت‌ها، آرام آرام ساخته شوند. يكي از اساسي‌ترين مشكلات سريال از همين نقطه آغاز مي‌شود. ما با شخصيت‌هايي مواجهيم كه پيش زمينۀ به درد بخوري از آنها نداريم و قصه هم چيزي به دانش ما نمي افزايد لذا همراه شدن ما با آنها خيلي دير اتفاق مي‌افتد. كارگرداني فيلم هم معمولي است و گاهي سعي مي‌كند با دوربين روي دست‌هاي غيرضروي هيجان بيافريند، اما ريشۀ اصلي هيجان در فيلمنامه است. فضاسازي درست به اضافۀ شخصيت پردازي متوسط در فصل اول، فيلمنامۀ پركشش را به فصل‌هاي بعدي مي‌رساند كه در آنها مشكل شخصيت‌پردازي بسيار كم‌رنگ شده و تازه صد جان مي‌گيرد.

زمين بدون انسان

زميني كه تا همين الان هم، خيلي از آن را نابود كرده‌ايم. آمارها مي‌گويد بخش قابل توجهي از عوامل حيات در زمين، توسط ما انسان‌ها از بين رفته است. از جنگل‌ها گرفته تا قطب‌ها و يخچال‌هاي طبيعي و درياها. واقعا يك فاجعۀ اتمي مي‌تواند، كلكسيون فجايع انساني در زمين را تكميل و به حيات آن پايان بخشد؟ مشكل اين سياره، چيزي جز انسان است؟ زمين بدون ما، جاي بهتري نيست؟ به همۀ اين سوال‌ها، بايد بعد از ديدن سريال صد پاسخ داد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.